در این هنگام
آسمان را ناظر بودم
به یاد دل گرفته خود افتادم!
چه حکمتیست؟!
چه رابطه ایست؟!
دل من گرفته بود٬ آسمان نیز گرفت.
چشم من اشک بار بود٬ آسمان بارید.
خدایا چیست میان من و تو؟
من اینجا
تو آنجا
در این هیاهوی خلقت این آمدن و رفتن برای چیست؟
می خواهم رهایم کنی…. از این سرشتگی!
برایم بگو:
از خلقتم٬ از عشقم٬ از مرگم…..
به دنبال چه هستم؟!