به شدت روزامو پُر کردم، چه با گرفتنِ کلاسای جدید تو آموزشگاه، و چه ترم تابستونی. قشنگ برنامه ریزی کردم تا هیچ وقتِ نفس کشیدن و از همه مهمتر فکر کردن نداشته باشم!
هر وقت هم که خونه هستم، نشستم پای نت و یا اینکه یه سره دارم سریال (+) میبینم. وقت واسه خواب هم کم میارم :دی خسته میشم ولی راضیم از این وضعیت. خدا رو هم هزار مرتبه شکر میکنم.
فقط میترسم تو ماه رمضونی کم بیارم، توی این هوای گرم و خفه. قلبِ آدم در میاد تا بخواد یه مسیری رو طی کنه و برسه به مقصد.
خودم تمامه وقتِ خودم رو پر کردم، هیچ از رو اجبار نبوده، ولی باز مثِ اینایی که همش سره کار هستن و تا یه تعطیلی میرسه کلی ذوق میکنن، وقتی میبینم یه روز رو میتونم خالی کنم، در جا واسه تفریح و اینا نقشه میکشم و ذوق میکنم! :دی
مث آخرِ این هفته، که به احتمال ۹۹درصد، واسه تولد یکی از دوستان بکوبم برم تهران! واسه دیدنِ چند نفری نقشه کشیدم! دو روز هم دو روزه واسه حال و هوا عوض کردن و تجربه کردنِ خیلی چیزا. و از همه مهمتر دیدنِ دوستایی که واقعا برام عزیز هستن و دوستشون دارم :*
پ.ن: تایمتون رو آزاد کنینا واسه من، خُ؟ میدوستمتون!
2 دیدگاه
سلام
کی میایید طهران ؟ ایشالا که بهتون خوش بگذره :).
یاد شکلاتهام افتادم :((