غروبی زد به سرم، برم یه ساعت خوشگل بخرم. و نتیجه رفتن به این ساعت فروشی و اون ساعت فروشی اینی شد که میبینین :دی ذوق داشته بودم.
تازشم، آقاهه ساعتفروشه اینو انتخاب کرد، همینکه دستم کردم، گفتم میخوام همینوووو. بعد یهویی دیدم که ئه، چه همه با گوشیم جفت و جور شده رنگش خب :پی
4 دیدگاه
قبول نیست. من میخواستم بگویم وایسا بیام با هم بریم بخریم.
اصلا چرا تو ساعت خوشگل داری من ندارم؟
مدیونی فکر کنی حسود شدم :))
خیلی هم قبول هست :دی باید زودترتر میگفتی دیگه فتحی جون. ولی حالا عب نداره، میام تهران بریم ساعت بخر! خوب بیـــــــد؟ اسمایلی اسفند دود کردن برا ساعتم :دی
خیلی مبارک باشه. چقدر هم قشنگ و دوست داشتنیه :)
مچکرم محمد جان. قابل شما رو نداره :دی
خیلی قشنگه ، مبارک باشه :-)
ممنون روزبه 🙂
جعبه ش از خودش قشنگتره !